to sweep, to broom
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
فراش کف مدرسه را هرروز عصر جارو میکرد.
The janitor swept the floors of the school every evening.
باد برگهای افتاده را جارو کرد.
The wind swept the fallen leaves.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جارو کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جارو کردن